معرفي شهيد حاجي يزدانپناه
محل شهادت |
تاريخ شهادت | محل تولد | تاريخ تولد | نام مادر |
نام پدر |
محل دفن | شغل | ميزان تحصيلات |
عضويت |
سن | نام عمليات |
| آبادان | 1360 | حيدري | 1307 | سبز گل |
حيدر |
آبگرم اهرم |
كشاورز |
بي سواد |
بسيجي |
53 |
ثامن الائمه |
شهيد حاجي يزدان پناه در سال 1307 در خانوادهاي مذهبي ديده به جهان گشود. وقتي كه در 7 سالگي پدر خود را از دست داد و در كنار مادر و عمويش حاج خدابخش زندگي خود را سپري نمود . و از ابتدا به چوپاني پرداخت و گله داري و كشاورزي ، راه درآمد او در امرار معاش بود . دوران سربازي را شش ماه در شهر بوشهر بودند. و اين دوران 26 ماه به طول انجاميد .ايشان باني مسجد نيز بودند. چند سالي را در منابع طبيعي با حقوق روزي 10 تومان سپري نمودند ، يكسال نيز چاهكوتاه كار كردند. در شهر ديلم نيز نگهبان شركت بودند. و در آنجا در ساخت انبار دولت كار ميكردند. مدت 2 سال در بسيج عضويت داشتند، و هنگامي كه جان و مال و ناموس ملت ايران اسلامي را به خطر ديد در سن 53 سالگي به جبهههاي حق عليه باطل اعزام شدند. و سال 1360 در آبادان به سوي معبود خود شتافتند. و به درجه رفيع شهادت نائل شدند.
وصيت نامه شهيد حاجي يزدان پناه
اين جانب حاجي يزدان پناه فرزند حيدر، اكنون كه عازم جبهه حق عليه باطل ميباشم وصيت ميكنم كه خانواده ام براي من هيچ ناراحتي نداشته باشند. هميشه به فكر خدا باشند و به فكر اسلام . همين خون شهيدان است كه اسلام را ياري مينمايد. در صورتي كه لياقت شهادت داشته باشم شايد خون من هم كمكي كرده باشد براي اسلام.
فرزند عزيزم حيدر كه سربازي شما نزديك ميباشد . خواهش ميكنم كه به آبادان بياييد خدمت كنيد اينجا جاي خدمت است. خدمت كنار مردان خدا براي خدا و اينجا جنگيدن ، خدمت است . جنگيدن با كفر بعثي. به به چه جايي است اينجا ! انسان اين جا به ياد كربلاي حسين ميافتد و ياران حسين اينجا پيرمرداني هستند كه خيلي از پدرت پيرترند.
اگر چنانچه ميخواهيد خداوند نصيبي از ثواب و اجر جهاد در راه خدا چنانچه قابليت داشته باشيد ، عايد شما گردد ، همين كه اخبار شهادت مرا فهميديد در وحله اول هيچ ناراحتي و گريه زاري نكنيد . جشني برايم در نظر داشته باشيد كه بتوانم خودم را در رديف شهيدان قرار دهم. چون شهيد گريه و زاري ندارد . من آرزويم شهادت است و با شهادتم به آرزويم ميرسم.
از شما ميخواهم كه مبلغ 200 تومان بدهكار خدا ميباشم آن را رد كنيد. و اي فرزند عزيزم همانطور كه قبل از رفتن به جبهه به شما وصيت نمودم كه شبهاي جمعه براي من قرآن بخوانيد. نورديده ام ! يادت نرود. اگر ميخواهيد از شما خوشنود و راضي باشم مثل خودم با مردم و همسايگان به خوبي و يكرنگي رفتار كنيد. كه در دنيا به جز خوبي و نيكي باقي نميماند. كاري كنيد كه در بين مردم نمونه باشيد از نظر خوبي.
و موضوع مادرت و برادر تو بعد از من با آنها به خوبي و مهرباني رفتار كن و كاري بكن بجاي پدرت سرپرستي آنها را به عهده بگيري. اميدوارم كه بتواني راه شهيدان را كه راه پدر بود ادامه دهي.
والسلام عليكم و رحمته الله وبركاه
حاجي يزدان پناه
منبع : کتاب شبنم سرخ/مالک موحدزاده
ورود
ثبت نام


